loading...
لیست قیمت کاشی و سرامیک
فلورا بازدید : 30 شنبه 16 اسفند 1399 نظرات (0)

در کتاب فن تولید سرامیک در یک پیوست مباحث مدیریتی را به چهره مختصر شرح دادیم.

 

در این مجلد فقط در باره مدیریت کردن واحدهای فرآوری سرامیک به چهره عملی بحث خواهیم کرد. زنجیره مدیریت یک شاخه از علوم است؛ که در دانشکده ها جای خود را پیدا کرده . و چه بسا نوشتن اینچنین کتابی از طرف کوچک از دیدگاه بسیاری از دوستان کاری عبث باشد. زیرا نه سلسله آکادمیک کوچک مدیریت است ؛ و نه با الفاظ کادمیک این زنجیره آشنایی دارم.

 

اما چند انگیزه سبب شد که دست به قلم بگیریم و این تحفة درویشی را تقدیم صنعتگران عزیز نمایم. دلایلی که سبب شده اند کشور عزیزم در پاره ایی از مسائل عقب بیفتد . دلایلی که سبب شده ریشة صنعت مملکتم بخشکد.[ که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.]

 

دلایلی که از هنگامی وارد صنعت شدم مغزم را مبتلا تشویش کرده و دردهایی که از جانب بسیاری از صنعتگران بر حقیر وارد شد ، همیشه قلبم را می آزارد.

 

آنگاه به یاد این حرف پیشینیان می افتم، که می گفتند : هر کس بیشتر بفهمد اغلب رنجانیدن می شود.

 

[فهمیدن نه از برای اینکه حقیر سرامیک را می شناسم، حقیر نه رشته تحصیلی ام سرامیک بوده و نه اصلاً علاقه ایی به صنعت و رشته سرامیک دارم. فهمیدن از برای آنکه فرصتها و ظرفیتها در کشورم به هدر می روند و همه از کنار این مهم به سادگی عبور می کنند. و همین امر سبب عقب افتادگی مردم کشورم از سایر دنیا می شود.]

 

شاید امروز که به ماضی تفقدی می زنم، گذشته اینچنین به نظرم بیاید که : هنگامی وارد صنعت سرامیک شدم برای ارتزاق بود و گذراندن روزمرگی و صنعت سرامیک نیز آنقدر خشک بود که دافعه اش از جاذبه اش بیشتر بود حتی در ماههای نخست اشتغالم می خواستم از این صنعت جدا شوم، زیرا ذهن کنجکاوم را ارضا نمی کرد، چون اصلاً به سلسله تحصیلی ام ربطی نداشت همان ماهها حتی تعقیب شغل دیگر می گشتم الی اگر فرصت شغلی مناسبی پیدا کنم، سریعاً کناره گیری داده و وارد صنعت دیگری شوم. می خواستم وارد صنعت دارویی یا نفت شوم، ولی چون نتوانستم وارد آن صنایع شوم به جبر راهم را پیوستگی دادم و صنعتی، که روزی واردش شدم پیگیری کردم. روزهای اولی که وارد کمپانی سینا کاشی شدم را خوب به یاد دارم، تصادفاً وارد این کمپانی شدم و تصادفاً با بشر برخورد کردم که مرا وارد این صنعت کرد . ایشان برگردن صنعت سرامیک کشور دین زیاد دارند. و احتمالاً ، آن روزهای نخست کیف هم می کردم. کارخانه کاشی روناس ولی روزها و ماهها که می گذشت تنفرم اغلب می شد. اما به جبر گذراندن حیات راهم را پیوستگی می دادم. معاش خواهر زاده ام حرفی را در حضورم گفت که برای خیلی جالب به نظر می آمد. او از قول آلبرت انیشتین گفت : برای دگرگونی دنیا نیاز نیست که دست به کارهای بزرگ و مورد علاقة تان بزنید، تنها کافی است در همان رهسپار که پیمان دارید شکوفا شوید.

 

این حرف به نظرم جالب آمد . از روز بعد از شنیدن این حرف با علاقه اکثریت به محل کارم رفتم، و اغلب مُصِر می شدم که راهم را ادامه دهم. در بین گذرگاه که مرارتهای بسیاری دیدم و حرفهای محاسبه نشده بسیاری را شنیدم. افرادی را دیدم که اگر سایة شان را از راز صنعت مختصر کنند،کشورم یک شب ره صد ساله را می پیماید [دریغا که اینچنین نشد و نخواهد شد]. در جلد نخست کتاب فن فرآوری سرامیک در یک پیوستگی به اسم طرح بازرگانی آوردیم که دولت می تواند با شناخت منابع ، معادن ، ذخائر و نیروی شغل و هدفمند کردن آنها، و بکارگیری آنها در راستای صحیح ، کشور را شکوفا سازد. تاسیس صنایع مادر مانند سیمان ، سرامیک ، نساجی ، پتروشیمی و ... مسیر ترقی کشور را صاف می سازد. در این صنایع علاوه بر این که تعداد کسان زیادی به چهره سر راست مشغول می شوند، چندین برابر ظرفیت آن به طور غیر مستقیم به اشتغال وارد می شوند بعنوان مثال، 70 پیشه گوناگون [ از نوع تولیدی و غیره ] به صنعت خودرو وابسته است که بی گمان افراد زیادی از این گذرگاه ارتزاق می کنند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 31
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 36
  • بازدید سال : 421
  • بازدید کلی : 954